هدیه ویژه ۱۶ - ۳۰ جلسه درس اخلاق کاربردی (جهاد اکبر) استاد عابدینی در ماه رمضان و شوال- خرداد و تیر ۱۳۹۶ - در حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان مربوط به نهاد رهبری در دانشگاهها (دانلود از کانال تلگرامی)
با سلام
💠 لینک دسترسی به ۳۰ جلسه درس اخلاق کاربردی (جهاد اکبر) استاد عابدینی در کانال تلگرامی
💠 لینک کمکی دانلود جلسات (۳۰ جلسه درس + ۳ جلسه پرسش و پاسخ) که در سایت سخنها بازنشر شده است
✨از دوشنبه ۸ خرداد ۹۶ (سوم رمضان) ✨تا چهارشنبه ۲۸ تیر ۹۶ (۲۴ شوال؛ و ختم با ذکر مصیبت شهادت امام صادق علیه السلام)
🔻در پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان قم مربوط به نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها
🔶🔶🔶
🔶 در ادامه، موضوع تمامی جلسات درس اخلاق کاربردی، و گزیده ای از نکات جلسه اول درس استادعابدینی ارائه شده است:
خرداد و تیر ماه ۱۳۹۶ (در ۳۰ جلسه)
رمضان و شوال ۱۴۳۸
🔶
#جلسه۱ حقیقت سیر و سلوک
#جلسه۲ مسالک اخلاقی 1 - مسلک پسند عامه و مسلک انبیاء
#جلسه۳ مسالک اخلاقی 2 - مسلک نبی ختمی
#جلسه۴ اصالت فرد یا اجتماع - فردِ شامل
#جلسه۵ حقیقت نیاز و حرکت
#جلسه۶ یقظه، بیداری و حرکت 1
#جلسه۷ یقظه، بیداری و حرکت 2
#جلسه۸ توبه 1 - حقیقت توبه
#جلسه۹ توبه 2 - مراتب توبه
#جلسه۱۰ توبه 3 - مراحل و ارکان توبه 1
#جلسه۱۱ توبه 4 - مراحل و ارکان توبه 2
#جلسه۱۲ توبه 5 - مراحل و ارکان توبه 3
#جلسه۱۳ توبه از رذائل 1
#جلسه۱۴ توبه از رذائل 2 - حب دنیا 1
#جلسه۱۵ توبه از رذائل 3 - حب دنیا 2
#جلسه۱۶ محبت الهی 1 - حقیقت محبت الهی
#جلسه۱۷ محبت الهی 2 - مسئله اخوت و ولایت 1
#جلسه۱۸ محبت الهی 3 - مسئله اخوت و ولایت 2
#جلسه۱۹ محبت الهی 4 - مسئله اخوت و ولایت 3
#جلسه۲۰ مظاهر حب دنیا 1 - پرخوری،پرگویی، پرخوابی، شهرت
#جلسه۲۱ مظاهر حب دنیا 2 - غضب
#جلسه۲۲ طلب، شوق و مجاهدت
#جلسه۲۳ طلب، شوق و مجاهدت
#جلسه۲۴ مراقبه و عهد های جمعی 1 - واجبات و محرمات، نماز شب
#جلسه۲۵ مراقبه و عهد های جمعی 2 - طهارت و مراتب طهارت
#جلسه۲۶ مراقبه و عهد های جمعی 3 - نماز جماعت
#جلسه۲۷ مراقبه و عهد های جمعی 4 - تلاوت قرآن
#جلسه۲۸ مراتب اجتناب از ریاء و مراتب اخلاص در عمل
#جلسه۲۹ عالم نیّات (و اخلاص در نیت)
#جلسه۳۰ مراقبه و عهد های جمعی 5 - توسل به اهل البیت (علیهم السلام)
🔶جلسات #پرسش_و_پاسخ :
#جلسه۷
#جلسه۱۱
#جلسه۱۶
🔶🔶🔶
🔶 هوالحق
🔶 گزیده ای از #جلسه_اول درس اخلاق کاربردی استاد عابدینی:
💠
💐 مبدأ و مسیر و مقصد سلوک💐
💠
✨در قرآن موضوع حرکت را انسان، و مسیرش را تلاش، و غایت را خدا معرفی میکند: « یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه». همچنین خلقت انسان را در احسن تقویم و بهترین بنیه بیان میکند ولی شروع را در نقطه صفر وجود بیان میکند که فی اسفل السافلین است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم، ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلین». و منتها را هم رب پیامبر بیان میکند که ساحل بی منتهای الهی است: «وَ أَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى». همچنین نقطه آغاز و پایان را از خدا و به خدا میداند: « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون».
✨در سلوکی که انبیائی چون ابراهیم (علیه السلام) داشتند بیان میکنند که در حال حرکت به سوی خدا هستند: «إِنِّی ذاهِبٌ إِلى رَبِّی سَیَهْدین»و لوط(علیه السلام) هم مهاجر بسوی خداست: «إِنِّی مُهاجِرٌ إِلى رَبِّی». و البته یک رفتن داریم که «حرکت محبی» حضرت ابراهیم(علیه السلام) است، و یک بردن داریم که «حرکت محبوبی» حضرت محمد(صل الله علیه و آله) است: «سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ». همچنین نبی ختمی «علی صراط مستقیم» است (إِنَّکَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیم-زخرف،43 / إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ-یس،3و4) و باقی انبیاء الهی «الی صراط مستقیم» هستند (وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم-انعام،87)؛ یعنی پیامبر هیمنه بر صراط مستقیم دارد و متن صراط است که هرکسی بسوی صراط حرکت میکند در وجود او سیر میکند و همه انبیاء که الی صراطند در دامنه وجودی پیامبر خاتم سیر میکنند و بسوی پیامبر خاتماند. لذا بیان شده: «جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهیدا –نساء،41» و «یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلِّ أُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلى هؤُلاء –نحل،89»، که انبیاء الهی شاهدان و صراط برای امت هایشان هستند، اما نبی خاتم (صل الله علیه و آله) هم بر امتش صراط و شاهد است و هم بر انبیاء الهی شاهد است و صراط ایشان است، که صراط انبیاء الهی برای امتهایشان در برابر صراط پیامبرخاتم، همان سُبُلِ الهی هستند در برابر صراطِ مطلقِ نبی خاتم.
✨ کسی که مسافر است (نه مقیم)، اگر در این مسیر زینت ها و منزلها و بهشت ها را ببیند، با آن مقصد نامتناهی لقای رب دیگر به آن منزل ها و زینت ها بسنده نمیکند، و این سفر پایان ندارد چون لقای رب پایان ندارد. فکر و عمل و راه، همه وسیله هستند و غایت نهایی فقط خود خداست و هیچ چیز دیگری انسان را راضی نمیکند.
✨اینکه انسان را دعوت به موطن نامتناهی لقای خداوند کرده اند، یعنی به انسان زاد و توشه و توان نامتناهی بالقوه داده اند، که این توانِ نامتناهی در حرکت بسوی خدا بالفعل میشود. اگر انسان این سرمایه و توان نامتناهی را بکار نگیرد، خسران دارد، چون در همان مقدار عمرش به فعلیت رساندن تمام توان نامتناهیش مقدّر شده بود، و اگر کوتاهی کند به همان مقدار رسیدنش را کند کرده است. لحظه ای درنگ و غفلت خسران است، و لحظه به لحظه باید در حرکت بود.
✨حتی خواب انسان مؤمن هم در حرکتش بسوی خداست. لذا اگر کسی مقدمات خوابش در بیداری درست نبود، وقت خواب را هم از دست داده است. اگر کسی سرمایه بیداری اش را از دست داد، سرمایه خوابش را هم از دست داده است. اگر کسی در بیداری اش بسوی خدا بود خوابش هم مثل انبیاء الهی میشود که حقایق ملکوتی و امر الهی را در خواب میبیند و به ملکوتِ عالم متصل میشود. اما اگر بیداریش پریشانی و خسران باشد، خوابش هم پریشان و کم رابطه با ملکوت میشود.
✨ ظاهر دین که واجب و حرام و باید و نباید ها است، لایه شریعت است که دارای باطنی است که همان حرکت دادن و سیر است که نامش را طریقت میگذارند. طریقت باطن شریعت است که آن علت ها و مصالح حاکم بر این احکام هستند. آن صراط مستقیم و روح و جانی هستند که بواسطه این احکام حفظ میشوند. و شیطان هم بر این صراط مستقیم در کمین است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم». طریقت میشود باطن و روح شریعت. و بالاتر از آن «حقیقت» است که روح طریقت است، و مقصد نهاییِ صراط مستقیم.
✨ شریعت برای در راه و طریق قرار گرفتن است، و در طریق هم باید بماند و منحرف نشود تا به حقیقت برسد. لذا تا انسان به حقیقت نرسد، به مقصد نرسیده است، و هرقدر به حقیقت نزدیکتر شود، عبدتر میشود، و عبدالله است که مقام ولایت و رسالت می یابد.
✨با این نگاه، حتی اگر اخلاق را در مرتبه شریعت بیان کردند، با آنها همراهیم که آن مرتبه نقطه آغاز ماست، و اگر اخلاق در مرتبه طریقت بیان شد با آن هم همراهیم که باید مراقبت کنیم که در آن بمانیم و سیر و سلوک داشته باشیم، و اگر اخلاق را در مرتبه اعلای توحید و حقیقت ببینند و بیان کنند همه بسوی آن در منتهای حرکت هستیم که همه جز خدا مقصودی نداریم.
✨ انسان مسافری است که از اسماء الهی آغاز حرکت کرده است «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»، و به آن عالم اسماء هم انجام و مقصد دارد که خلافت اسمائیش به فعلیت برسد «کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُون».
[و انسان کامل میشود خلیفةالله و اسم أعظم الهی، که «و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها»، قال الصادق(علیه السلام): «نحن-والله-الأسماءالحسنی» ]
✨چون در نگاه توحیدی، اخلاق الهی، حرکت دادن و بردن است، لذا «رسول» و «امام» لازم دارد. باید کسی باشد که انسان را ببرد و به مطلوب برساند، لذا امام کسی است که باید همیشه حی باشد، تا در باطن انسان را به مقصد برساند. کار رسول انذار و تبشیر است، و کار امام «ایصال الی المطلوب» است، و رسول از حیثی که امام است باید دست مردم را بگیرد و ببرد.
✨ عالمانی هم که توانسته اند تشبّه و تناسب با امامِ حی پیدا کنند، به امر امام، حجت از جانب امام هستند بر ما، که مادامی که در مسیرند، انسان باید با آنها ایصال الی المطلوب پیدا کند. پس استاد بصورت خاص فقط امام است و رسولان. اما استاد به معنای عام، عالمان و عارفان و راه رفتگان هم هستند که میتوانند دست امام باشند برای حرکت دادن ما. لذا مردم هر زمان را در قیامت صدا میزنند با نام عالمان زمانشان که یاران سلمان و یاران مقداد و یاران امام خمینی و ... ، که اینها خضر راه هستند بسوی خدا.
✨ما از کجا بشناسیم که خضر راه کیست، درحالی که شناخت وقتی ایجاد میشود که احاطه باشد، و ما که احاطه به خضر نداریم، پس باید با حفظ اصول و قواعد شرعی تطبیق نمود و مراقبت نمود، و دست به عالمان ربانی داد، و مراقب هم بود.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست
✨گاهی این کتب تاریخ اخلاق و علم اخلاق، نه تنها تاثیرشان کم است، و بلکه بی تاثیرند، بلکه حتی گاهی وقتیکه انسان در خطاب و نهیب قرار نگرفته و احساس حضور و ارتباط ندارد، در آن حال غیابی و حصولی، صرفا ارتباط ادبی و لغتی و ... با متن بر قرار میکند، و صرفا ذهنیتی نسبت به مواعظ اخلاقی می یابد، و در این حالت غیابی و غیرخطابی، مطالعه آن مطالب اخلاقی، تاثیر سوء هم پیدا میکند، چون نفس را ضد ضربه میکند، که وقتی یکبار خواند و خودش را مخاطبش ندانست، صرفاً با دانستنش احساس دارا شدن آن را میکند و قانع میشود، و دیگر تکرار آن موعظه برایش تاثیر حرکتی نخواهد داشت، چنانکه امام خمینی(قدّس سرّه) در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل (ص13و14) میفرماید:
✨«اخلاق علمى و تاریخى و همین طور تفسیر ادبى و علمى و شرح احادیث بدین منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعیدِ قریب نمودن است. ... کتاب اخلاق، موعظه کتبیّه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عِیبها را، نه آن که راه علاج نشان دهد.
✨ریشه هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خُلق فاسد را اصلاح ننماید.
✨ کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیرمهذّب مهذّب، و ظلمانى نورانى شود؛ و آن، به آن است که عالِم در ضمن راهنمایى، راهبر، و در ضمن ارائه علاج، معالِج باشد، و کتاب، خود، دواىِ درد باشد نه نسخه ای دوانما.
✨طبیب روحانى باید کلامش حکمِ دوا داشته باشد نه حکم نسخه. و این کُتب مذکوره نسخه هستند نه دوا، بلکه اگر جرأت بود مىگفتم: «نسخه بودن بعضى از آنها نیز مشکوک است»، ولى از این وادى صرف نظر کردن اولى است.
✨ نویسنده، راه نوشتن کتاب اخلاق را باز کردم که اگر عالمى نویسنده و قادر بر تقریر و تحریر پیدا شد، این طرز بنویسد؛ نه آن که خودِ من را چنین قدرت یا قلم شکسته ام را این توانایى یا قلب ظلمانیم را این بینائى است. و معلوم است اشکال نمودن سهل است، ولى حل کردن آن مشکل است.
✨و ما از خداى متعال توفیق مىطلبیم که قلب سخت ما را نرمى دهد و اخلاص را نصیب فرماید که شاید از این نوشته نالایق دلى به دست آید؛ إنَّهُ وَلِىُّ الْفَضْلِ وَ الْانْعامِ.»
💠💠💠
🔶🔶🔶
- ۹۶/۰۵/۰۲
- ۵۵۳۷ نمایش
با سلام و سپاس لطفا اگر به تلگرام دسترسی نبود چه باید کرد برای ذریافت فایل ها؟