جلسه ۵۷- باب۳ اتمام فصل۱۵ حدیث ۱۷- یوم القیامة هو یوم قیام القائم - مرتبه ای از قیامت در قیام امام زمان است - بیانی کلیدی درفهم حقایق ظهور که پایان حیات شیطان و آغاز حیات توحیدی عموم انسانهاست
باسلام
🌻میلاد باسعادت کوثرِ نبی خاتم(صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمهی زهراء (سلام الله علیها) برشما محبّین و شیعیانِ فاطمی نشان مبارک باد🌻
(یکشنبه ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۳۸ق ؛ ۲۹ اسفند ۱۳۹۵)
لینک دانلود فایل صوتی جلسه ۵۷، سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ (26.8 MB صوت با کیفیت wma -صندوق بیان)
لینک کمکی (35.75 MB صوت با کیفیت mp3 - سرور ابری پرشین گیگ)
موضوع جلسه:
+ کتاب الشموس المضیئه، باب۳ اتمام فصل۱۵ حدیث ۱۷
+ «یوم القیامة هو یوم قیام القائم» : به بیانِ صریح روایت، مرتبه ای از قیامت در قیام امام زمان است. این بیانی کلیدی درفهم حقایق ظهور است. که آیاتِ قیامت، مبیّن حقایقی در دوران ظهور میشوند.
+ اینکه در آیات میفرماید: «فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَة»(درمورد نصاری) و «وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَة» (در مورد یهود) (مائده14و64)، این دیگر حل میشود، که یهود و نصاری در دوران قیام امام زمان عداوت و بغضائشان ازبین میرود،و دیگر اختلافات شیطانی معنایی ندارند (چراکه «یوم القیامة هو یوم قیام القائم»، ظهور مرتبه ای از قیامت است، و این نزاع یهود و نصاری قبل از تحقق تامّه ی قیامتِ کبری، در دوران ظهور تمام میشود).
+ دوران ظهور پایان حیات شیطان و آغاز حیات توحیدی عموم انسانهاست.
+ در دوران ظهور تجربه ی زندگیِ مخلَصین در دنیا، که بدون نفوذ وساوس شیطان بوده، تبدیل به یک تجربه ی عمومی میشود. این تجربه ی عظیم، برای مخلَصین هم بسادگی نبوده، بلکه کمرِ فلک خم میشد تا یک نبی یا ولیّ مخلَص محقق باشد، و چقدر ابتلاء و سختی ایجاد میشد تا یک همچنین شخصی به آن مرتبه ی عظیمِ مخلَصین برسد.
+ این ابراهیم (علیه السلام) با تمامیّتِ این ابتلائات است که به مراتب اولوالعزمی رسیده «إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُن» (بقره124)، و این عزمِ عظیم است که جذبه الهیه ی حیات اخروی را در ضمن تعلّق به بدن در دنیا، حفظ میکند، و دیگر معصیت و هبوطی بر این قدرتِ در عزم ایمانی وارد نمیشود که او را از بهشتِ صعودی خارج کند. دیگر حبّ دنیا و تعلّقات دنیوی در ابراهیم (علیه السلام) نیست. دنیا غالب بر او نیست، بلکه او غالب بر دنیاست. در این حال است که ملکوتِ آسمان و زمین را می بیند و در آخرت دارد زندگی میکند، هرچند که بدنش در دنیاست، و مثل دیگران میخورد و میخوابد، امّا همینجا نشئه اش تغییر کرده و اخروی شده است که با ملکوتِ هستی مرتبط گشته است: «نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (انعام75)، کسی که در آخرت است شمول و احاطه به دنیا دارد، و خودش مستقرّ در دنیا نیست، بلکه در موطن آخرت به حیاتِ پاکِ اخروی زنده است.
+ برای مخلَصین دیگر مصائب دنیا از زیر پایشان میگذرد و هیچ چیز مانع آنها در برابر جذبه های الهی نیست، و سر و دست شیطان از تمامِ دامنهی وجودِ مخلَصین بریده شده است: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین» (ص،82و83) در این آیه بیانِ دو استثناء است، یکی نسبت به افرادِ مخلَصین (در نظام فردی)، و کی نسبت به زمانهی مخلَصین در دوران ظهور (در نظام اجتماعی). این دست و سر شیطان در وسوسه هایش، در دوران ظهور، از دامنه ی وجود جمیع انسانها قطع میشود، چون انسانها در دایره ی مخلَصین قرار گرفته اند.
+ در طلب تعجیل فرج، باید هر بار دعای ما، یک قدم حرکت بسوی ظهور توحید در زندگیمان، و قطع کردن وسوسه و دست تصرّف شیطان در زندگی ما باشد. قطعاً حرکت به سوی آن جامعه آرمانی ظهور، باید در حرکت امروز ما آشکار باشد، که در نظام فردی و جمعی قدم به قدم بسوی حاکمیت مطلق الهی در زندگیمان پیش برویم.
+ در دوران ظهور، امر تشریعیِ دین در وجود انسان ها، بمانند امر تکوینیِ خلق در وجود هستی میشود، که به محض امرخدا بر «کُن» در وجود انسان آن امر دینی تحقق یافته، «فیکون» میشود، و هیچ مانع و تخلّف و اصطکاکی در برابر تحققش نیست. این با طی مراتب فنای فعلی و فنای صفتی و فنای ذاتی در انسانها ممکن میشود که اوجش در «مقامِ مخلَصین» است.
+ این نظامِ ایده آل، مطلوبِ فطرتِ تمام انسانهاست، فلذا خداوند با ارائه نمونه های تحقق آن در مخلَصین، تصویرسازی کرده است که امکان پذیر بودنش را بیابیم و بسویش حرکت کنیم.
روایت کلیدیِ مطرح شده در این جلسه (حدیث۱۷) :
بسم الله الرحمن الرحیم
و عن جابر، عن أبى عبد اللّه علیه السّلام فى قوله عزّ و جلّ: «وَ اللَّیْلِ، إِذا یَغْشى» (اللیل،1) قال (علیه السلام): «دولة ابلیس الى یوم القیامة، و هو یوم قیام القائم؛ «وَ النَّهارِ، إِذا تَجَلَّى» (اللیل،2) و هو قیام القائم إذا قام.»
«إثبات الهداة، ج 3، ص 566، الرّوایة 662» الحدیث
بیان آیت الله سعاد پرور در اتمام فصل ذیل این روایت:
أقول: اختلاف البیان فى أحادیث الباب أوجب اختلاف الآراء للعلماء الأعلام فى أنّه هل یبقى الشّرک و الکفر و العصیان فى أیّام الحجّة علیه السّلام، أم لا؟
و طریق الجمع بین أحادیث الباب- و اللّه العالم- أن یقال: إنّ المراد من «القیامة» فى الآیتین الأوّلتین، «5» أیّام ظهور المهدىّ علیه السّلام، کما تشیر الى ذلک الرّوایتان الأخیرتان اللّتان فسرت فیهما «الوقت المعلوم» «و یوم القیامة» بزمان ظهور الحجّة- عجّل اللّه تعالى فرجه-
و المراد من الرّوایات الثّلاثة الأول الدّالّة على بقاء شىء من الکفر و الفجور و العصیان، بیان کیفیّة عمل الحجّة علیه السّلام فى أوان أمره، کما یشیر الى ذلک الحدیث الثّانى من الفصل السّابع عشر الآتى. و ما تدلّ صریحا على عدم بقاء الکفر و الجحود و العصیان ناظر الى بیان الأوضاع و الأحوال فى زمان استقرار حکومته و تثبیتها.
و ما وردت فى غیر واحد من روایات الغیبة من أنّه: «یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» أیضا خیر دلیل و شاهد على ذلک؛ فإنّها تدلّ على عدم بقاء الکفر و الشّرک و العصیان، إذ الظّلم و الجور من آثار الکفر و الشّرک و العصیان، و القسط و العدل من آثار التّوحید و الایمان. و هذا الجمع هو مقتضى الدّقّة و التّأمّل فى روایات الباب.
و أمّا فى زمن الرّجعة، فما دل على مقاتلة المعصومین علیهم السّلام و الرّاجعین من محض الایمان مع الرّاجعین من محض الکفر، و منهم الشّیطان و ذرّیّته، لا تنافى ما دلّ على أنّ الشیطان یقتل بید الولىّ القائم- عجّل اللّه تعالى فرجه-، اذ بناء على أحادیث رجعة محض الایمان و محض الکفر، تکون للشّیطان و أشیاعه أیضا رجعة، فهو مع أنّه یقتل تارة بید القائم علیه السّلام، یقتل فى رجعته مرّة اخرى بید الرّسول صلّى اللّه علیه و اله. «بحار الأنوار، ج 53، ص 42، ذیل الرّوایة 12.»
و فى حدیث عبد الکریم بن عمرو الخثعمى و سلمان الآتیین فى الفصل الثّامن من الباب الرّابع أیضا دلالة على أنّ للشّیطان و أشیاعه رجعة.
(الشموس المضییة، ص: 166و167)
*** ترجمه حدیث و بیان آیت الله سعادت پرور***
17. جابر در مورد آیه «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى» از امام صادق (علیه السّلام) نقل میکند که فرمودند:
«حکومت ابلیس است تا روز قیامت، و آن قیامت، روز قیام قائم است، و آیه «وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» همان قیام قائم است آنگاه که بپا شود ...»
« اثبات الهداة، ج 3، ص 566، روایت 662.»
بیان آیت الله سعاد پرور در اتمام فصل ذیل این روایت:
اختلافى که در بیان روایات وجود دارد باعث شده است که بین دانشمندان بزرگ، در این مورد که آیا در عصر امام علیه السّلام، شرک و کفر و گناه و تمرّد باقى مى ماند یا خیر، اختلاف پیدا شود.
ضمن اینکه باید اعتراف کرد که فقط خداوند به حقیقت امور آگاه است، راه جمع بین روایات و استفاده از همه آنها را این مى دانیم که گفته شود:
مقصود از قیامت در دو آیه اى که در اول فصل از سوره مائده نقل شد ایام ظهور حضرت مهدى علیه السّلام است، چنانکه در دو روایت آخر، عبارت «ألوقت المعلوم» و «یوم القیامة» به زمان ظهور حضرت حجت علیه السّلام تفسیر شده است.
و مقصود سه روایت اول که بر باقى بودن کفر و بدکارى و تمرّد دلالت مىکند، بیان نحوه رفتار حضرت حجت علیه السّلام در آغاز کار است، چنانکه حدیث دوم از فصل هفدهم همین باب چنین مىگوید، و آنچه به وضوح دلالت بر باقى نبودن کفر و انکار و تمرد مى کند مربوط به دوره تحکیم و تثبیت حاکمیت حضرت حجت (علیه السّلام) است.
آنچه در تعدادى از روایات غیبت آمده که: «زمین را همانگونه که از ستم و بیداد پر شده است از عدل و داد سرشار مى نماید» شاهد و دلیل خوبى بر این است که کفر و شرک و تمرّد باقى نمى ماند، زیرا ظلم و جور از آثار و نتایج کفر و شرک و تمرد است و عدل و داد از آثار و نتایج توحید و ایمان است و نبودن ظلم و ستم نتیجه باقى نبودن کفر و شرک و عصیان است. و اگر کسى با دقت و تأمل در روایات مربوط به این موضوع دقت کند به این نوع جمع بین روایات خواهد رسید.
از سوى دیگر روایاتى که دلالت مىکند که در زمان رجعت بین امامان معصوم (علیهم السّلام) و مؤمنان رجعت کننده، با کفار رجعت کننده و شیطان و فرزندانش جنگ واقع مىشود با روایاتى که مى گوید که شیطان به دست امام قائم (علیه السّلام) کشته مى شود منافاتى ندارد زیرا باتوجه به احادیث رجعت که بیانگر رجعت مؤمنان ناب و کافران محض است، شیطان و پیروانش نیز رجعت خواهند کرد و با اینکه یک بار به دست امام قائم (علیه السّلام) کشته شده است بار دیگر به دست پیامبر (صلّى اللّه علیه و اله و سلّم) کشته خواهد شد.
روایتهاى عبد الکریم بن عمرو خثعمى و سلمان که در فصل هشتم از باب چهارم خواهد آمد نیز بر رجعت شیطان و پیروانش دلالت مى کنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته