جلسه 10 - باب1 : فصل2 : حدیث 11 و 12 - حتمیّت ظهور به قدرت الهی، در جهت آمادگی برای ملاقات خداوند در قیامت، که شک کننده بر ظهور کافر به خداست
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ
با سلام
لینک دانلود فایل صوتی جلسه 10 ، شنبه 2 خرداد 1394 (11.26 MB سرور پرسرعت)
لینک کمکی (صندوق بیان)
در جلسه دهم از شرح روایات کتاب «الشموس المضیئه»، جناب استاد عابدینی (حفظه الله)، در ادامه شرح روایات فصل دوم، به شرح حدیث یازدهم و دوازدهم پرداختند ، و بیان نمودند که تحقق ظهور به قدرت الهی حتمیّت دارد، چون در جهت آمادگی برای ملاقات خداوند در قیامت است، و شک کننده بر ظهور کافر به خداست. و نیز به وجوه معانی ظهور کنوز و گنجها در زمان حضرت حجت (علیه السلام) اشاره کردند.
********
متن و ترجمه احادیث در این جلسه:
بسم الله الرحمن الرحیم
11- عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (علیه السلام) ذَاتَ یَوْمٍ فَلَمَّا تَفَرَّقَ مَنْ کَانَ عِنْدَهُ قَالَ لِی:
«یَا أَبَا حَمْزَةَ! مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا تَبْدِیلَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ قِیَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَکَّ فِیمَا أَقُولُ لَقِیَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ بِهِ کَافِرٌ وَ لَهُ جَاحِدٌ»،
ثُمَّ قَالَ: «بِأَبِی وَ أُمِّی الْمُسَمَّى بِاسْمِی وَ الْمُکَنَّى بِکُنْیَتِی السَّابِعُ مِنْ بَعْدِی بِأَبِی مَنْ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»
ثمّ قال: «یَا أَبَا حَمْزَةَ! َ مَنْ أَدْرَکَهُ فَلَمْ یُسَلِّمْ لَهُ فَمَا سَلَّمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ (علیهما السلام) وَ قَدْ «حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ»(المائده72)- وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِین(آل عمران151).»
ابو حمزه ثمالى مى گوید: روزى در خدمت امام باقر (علیه السّلام) بودم، وقتى مردم از حضورش مرخص و پراکنده شدند خطاب به من فرمود:
«اى ابا حمزه از مسائل مسلّم و حتمى در نزد خداوند که به هیچ رو قابل تغییر نیست قیام قائم ماست، پس هرکه در آنچه مى گویم شک کند خدا را در حالى ملاقات خواهد کرد که به او کفر ورزیده و او را انکار کرده باشد.»
سپس فرمود: «پدر و مادرم فداى آنکه همنام من است و کنیهاش همان کنیه من مىباشد و هفتمین فرزند از نسل من است. پدرم فداى آنکه بعد از پر شدن زمین از ناراستى و ستم، آن را از عدل و داد سرشار خواهد کرد.»
سپس فرمود: «اى ابا حمزه هرکه او را درک کند و آنگونه که به پیامبر و امیر المؤمنین علیهما السّلام معتقد و تسلیم آنها بوده، به او معتقد و تسلیم او نباشد، خداوند بهشت را بر او حرام مى کند، جایگاهش جهنم خواهد بود- او ستمکار است- و جایگاه ستمکاران، بد جایگاهى است.»
( إثبات الهداة، ج 3، ص 532، الرّوایة 460)
***************************
12- ِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (علیهما السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ:
« [أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و] وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان 20)،
فَقَالَ: « النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ»،
فَقُلْتُ لَهُ: وَ یَکُونُ فِی الْأَئِمَّةِ مَنْ یَغِیبُ؟
قَالَ: «نَعَمْ، یَغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ، وَ لَا یَغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ ذِکْرُهُ، وَ هُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَّا، یُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کُلَّ عَسِیرٍ، وَ یُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ، وَ یُظْهِرُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ، وَ یُقَرِّبُ لَهُ کُلَّ بَعِیدٍ، وَ یُبِیرُ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ یُهْلِکُ عَلَى یَدِهِ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ ذَاکَ ابْنُ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ، الَّذِی یَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ، وَ لَا یَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیَتُهُ حَتَّى یُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَیَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما».
محمد بن زیاد ازدى مى گوید: از آقایم موسى بن جعفر علیهما السّلام در مورد آیه «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان 20) سؤال کردم،
حضرت فرمود: «نعمت ظاهرى، امام ظاهر و آشکار است و نعمت باطنى امام غایب است.»
عرض کردم: «آیا در بین ائمه کسى هست که غایب شود؟»
فرمود: «آرى، جسمش از دیدگان مردم پنهان مى شود امّا یادش از دلهاى مؤمنین غایب نیست، او دوازدهمین ماست، خداوند هر سختى را بر او آسان مى سازد و هر مشکلى را برایش ساده مى نماید، گنجینه هاى زمین را بر او آشکار مى سازد، مسافتهاى دور و امورى را که غیرممکن به نظر مى رسد برایش نزدیک و ممکن مى کند، ستمگران سرکش را به خاک مى افکند و به دست او دیو سیرتان نافرمان را نابود مى نماید، او فرزند سرور کنیزان عالم است که تولدش از مردم پنهان است، نامیدن او به اسم براى مردم جایز نیست تا وقتى خداوند او را برایشان ظاهر کند و به دست او زمین مالامال از ستم را از عدل و داد پر کند.»
( بحار الأنوار، ج 51، ص 150، الرّوایة 2)
«یَا أَبَا حَمْزَةَ! مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا تَبْدِیلَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ قِیَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَکَّ فِیمَا أَقُولُ لَقِیَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ بِهِ کَافِرٌ وَ لَهُ جَاحِدٌ»،
ثُمَّ قَالَ: «بِأَبِی وَ أُمِّی الْمُسَمَّى بِاسْمِی وَ الْمُکَنَّى بِکُنْیَتِی السَّابِعُ مِنْ بَعْدِی بِأَبِی مَنْ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»
ثمّ قال: «یَا أَبَا حَمْزَةَ! َ مَنْ أَدْرَکَهُ فَلَمْ یُسَلِّمْ لَهُ فَمَا سَلَّمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ (علیهما السلام) وَ قَدْ «حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ»(المائده72)- وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِین(آل عمران151).»
ابو حمزه ثمالى مى گوید: روزى در خدمت امام باقر (علیه السّلام) بودم، وقتى مردم از حضورش مرخص و پراکنده شدند خطاب به من فرمود:
«اى ابا حمزه از مسائل مسلّم و حتمى در نزد خداوند که به هیچ رو قابل تغییر نیست قیام قائم ماست، پس هرکه در آنچه مى گویم شک کند خدا را در حالى ملاقات خواهد کرد که به او کفر ورزیده و او را انکار کرده باشد.»
سپس فرمود: «پدر و مادرم فداى آنکه همنام من است و کنیهاش همان کنیه من مىباشد و هفتمین فرزند از نسل من است. پدرم فداى آنکه بعد از پر شدن زمین از ناراستى و ستم، آن را از عدل و داد سرشار خواهد کرد.»
سپس فرمود: «اى ابا حمزه هرکه او را درک کند و آنگونه که به پیامبر و امیر المؤمنین علیهما السّلام معتقد و تسلیم آنها بوده، به او معتقد و تسلیم او نباشد، خداوند بهشت را بر او حرام مى کند، جایگاهش جهنم خواهد بود- او ستمکار است- و جایگاه ستمکاران، بد جایگاهى است.»
( إثبات الهداة، ج 3، ص 532، الرّوایة 460)
***************************
12- ِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (علیهما السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ:
« [أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و] وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان 20)،
فَقَالَ: « النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ»،
فَقُلْتُ لَهُ: وَ یَکُونُ فِی الْأَئِمَّةِ مَنْ یَغِیبُ؟
قَالَ: «نَعَمْ، یَغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ، وَ لَا یَغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ ذِکْرُهُ، وَ هُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَّا، یُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کُلَّ عَسِیرٍ، وَ یُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ، وَ یُظْهِرُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ، وَ یُقَرِّبُ لَهُ کُلَّ بَعِیدٍ، وَ یُبِیرُ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ یُهْلِکُ عَلَى یَدِهِ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ ذَاکَ ابْنُ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ، الَّذِی یَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ، وَ لَا یَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیَتُهُ حَتَّى یُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَیَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما».
محمد بن زیاد ازدى مى گوید: از آقایم موسى بن جعفر علیهما السّلام در مورد آیه «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان 20) سؤال کردم،
حضرت فرمود: «نعمت ظاهرى، امام ظاهر و آشکار است و نعمت باطنى امام غایب است.»
عرض کردم: «آیا در بین ائمه کسى هست که غایب شود؟»
فرمود: «آرى، جسمش از دیدگان مردم پنهان مى شود امّا یادش از دلهاى مؤمنین غایب نیست، او دوازدهمین ماست، خداوند هر سختى را بر او آسان مى سازد و هر مشکلى را برایش ساده مى نماید، گنجینه هاى زمین را بر او آشکار مى سازد، مسافتهاى دور و امورى را که غیرممکن به نظر مى رسد برایش نزدیک و ممکن مى کند، ستمگران سرکش را به خاک مى افکند و به دست او دیو سیرتان نافرمان را نابود مى نماید، او فرزند سرور کنیزان عالم است که تولدش از مردم پنهان است، نامیدن او به اسم براى مردم جایز نیست تا وقتى خداوند او را برایشان ظاهر کند و به دست او زمین مالامال از ستم را از عدل و داد پر کند.»
( بحار الأنوار، ج 51، ص 150، الرّوایة 2)
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته