پای درس استاد

سلسله مباحث اعتقادی جناب استاد حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی

پای درس استاد

سلسله مباحث اعتقادی جناب استاد حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده محمدحسین صالحی، افتخار دارم که از سال ۱۳۸۷ پای درس استاد عزیز و عظیم القدری درحوزه علمیه مقدسه قم هستم، و از همان آغاز طلبگیم از برکات علمی و معنوی ایشان بسیار استفاده برده ام.

جناب استاد حجت الاسلام والمسلمین عابدینی، که از تلامذه مراجع و آیات عظام اسلام هستند وخصوصاً ازمحضر بزرگانی مانند حضرات علامه حسن زاده آملی، آیت الله بهجت،علامه جوادی آملی، آیت الله ممدوحی، آیت الله بهاء الدینی، آیت الله محفوظی و... بهره برده اند، و از نظر فکری نیز بالأخص ممحّض در آثار و افکار علامه طباطبایی(رحمة الله علیه) میباشند.

استاد عابدینی شنبه ها در برنامه تلویزیونی سمت خدا (شبکه ۳) با صداوسیما همکاری دارند.

تاکنون درمحضر استاد عزیز دروس ذیل استفاده شده:

* از سال ۸۵ : درس شرح روایات معاد (از ابواب معاد بحار الانوار : ج۶و۷و۸) :
هفته ای یک جلسه، که کل مباحث در ۲۵بهمن۹۳ به پایان رسید.

* از سال ۹۰ : درس شرح تفسیر المیزان
یکشنبه و دوشنبه و سه شنبه (یک ساعت قبل اذان ظهر)
(آدرس فعلی: حدفاصل میدان معلم و میدان بسیج، مدرسه علمیه امام کاظم(ع)، ساختمان امام رضا(ع) همکف، مدرس۲۷ )
که فقط امکان حضور برادران می باشد.
تا ۱۱ دی ۹۷ در جلسه ۵۲۴ تا آخر تفسیر آیه ۲۵۷ سوره بقره (المیزان،ج۲ ص۳۴۷) به اتمام رسیده است، و شرح جلد دوم المیزان ادامه دارد.

* از سال ۹۱ : درس شرح روایات اصول کافی
چهارشنبه (یک ساعت قبل اذان ظهر)
(در همان مدرسه علمیه امام کاظم -علیه السلام-)
تا ۱۲ دی ۹۷ درجلسه ۲۶۷ : کتاب الحجّة کافی، باب۴۱- فی شأن «انا انزلنا»

* از سال ۹۲ : درس اسفار ( از جلد اول) :
هرروز ساعت۷ صبح (بهار س۸)، معلم، کوچه ۲۱،بعد مسجد سلماسی، دارالعلم امام حسن(علیه السلام)

* از ۲ اسفند ۹۳ : درس مهدویت (شرح روایات غیبت، ظهور و رجعت)، سه شنبه ها، ساعت۱۸:۰۰ (فصل پاییز و زمستان بعد نمازعشا)
آدرس: خیابان سمیه، کوچه ۱۱ (جنب مخابرات)، پ۱، حوزه علمیه ثامن الأئمه(ع)، با امکان حضور خواهران.

*******

از آنجا که معارف ناب مهدویت بسیار مورد نیاز جوانانی مثل بنده است، آنها را از طریق این وبلاگ برای شما منتظران امام زمان (علیه السلام) منتشر میکنیم.

امید است که مورد نظر حضرت حجّت قرار بگیرد، و گامی کوچک برای تعجیل در فرج موفور السّرور ایشان بشود.

الهی وفّقنا لما تحبّ و ترضی
و السلام علی من اتّبع الهدی

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۹۹، ۰۸:۳۳ - محمد کمیل بادامی
    خیلی خوب
پیوندها

با سلام


لینک دانلود فایل صوتی جلسه 39 ، سه شنبه 28 اردیبهشت 1395 (16 MB صوت با کیفیت wma -صندوق بیان)



لینک کمکی (23.45 MB صوت با کیفیت mp3 -سرور ابری پرشین گیگ)



موضوع جلسه: از کتاب شموس باب3 فصل1حدیث1- و کتاب بحارالانوار ج52 باب21 احادیث40 و41 و49 و17- تطبیق آیات قیامت با تعبیر «ساعت» بر ظهور و نامعلوم بودن وقت آن


- اگر روایت و خبری یا سرّی به شما رسید به دنبال افشای اخبار و شیوعش نباشید بلکه برای شما آنطور باشد که وقتی خبر آمدن امام به عیادت شما را میدهند (مانند داستان صعصعه با امیرالمؤمنین علیه السلام)

گویا با یافتن خبر موعد ملاقاتتان با امام، دارند خبر مرگِ شما را میرسانند (که فرمود: «فَمَن یَمُت یَرَنی» دارند میگویند که بزودی وقت ملاقاتتان با خدا در مرگتان فرامیرسد و میخواهند که شما نظری به خودتان بیافکنید و حرکتی در اصلاح شما ایجاد شود و آرزوها شما را از موعد ملاقات غافل نکند،


 پس بجای فخرفروشی و کسب شهرت و اعتبار با افشاء آن خبر موعد مرگ، بدنبال این باشید که تا رسیدن موعد آن، تکالیف و وظایف باقی مانده تان را انجام دهید و برای ملاقاتِ مرگ کاملاً آماده شوید،


و همینطور برایتان باشد که اخبار ظهور مخصوص خود شما رسیده، برای آنکه قبل از رسیدن موعد ملاقات امام، شما خودتان را آماده کنید، نه آنکه به اذاعه و شیوع آن بپردازید و موجب تبدیل و تاخیر در فرجتان شوید!


یکی از احادیث مطرح شده در این جلسه (بیان روایت در توضیحات اخیر) :

بسم الله الرحمن الرحیم


بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏52، ص: 110 حدیث 17 :


قرب الإسناد بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السلام) :

جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ أَصْحَابَنَا رَوَوْا عَنْ شِهَابٍ- عَنْ جَدِّکَ ع أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یُمَلِّکَ أَحَداً مَا مَلَّکَ رَسُولَ اللَّهِ ص ثَلَاثاً وَ عِشْرِینَ سَنَةً


قَالَ الرضا (علیه السلام):

 إِنْ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَهُ جَاءَ کَمَا قَالَ


فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ تَقُولُ أَنْتَ


فَقَالَ (علیه السلام) :

مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ

 أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ 

«وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ» 

وَ «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ » 

فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ وَ قَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ


وَ قَدْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هِیَ وَ اللَّهِ السُّنَنُ الْقُذَّةَ بِالْقُذَّةِ وَ مِشْکَاةً بِمِشْکَاةٍ


وَ لَا بُدَّ أَنْ یَکُونَ فِیکُمْ مَا کَانَ فِی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ لَوْ کُنْتُمْ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ کُنْتُمْ عَلَى غَیْرِ سُنَّةِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ


وَ لَوْ أَنَّ الْعُلَمَاءَ وَجَدُوا مَنْ یُحَدِّثُونَهُمْ وَ یَکْتُمُ سِرَّهُمْ لَحَدَّثُوا وَ لَبَثُّوا الْحِکْمَةَ


وَ لَکِنْ قَدِ ابْتَلَاکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْإِذَاعَةِ وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ


وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِکُمْ لِیُقَالَ مُخْتَلِفِینَ مَا لَکُمْ لَا تَمْلِکُونَ أَنْفُسَکُمْ وَ تَصْبِرُونَ حَتَّى یَجِی‏ءَ اللَّهُ تَبَارَک‏ وَ تَعَالَى بِالَّذِی تُرِیدُونَ


إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَیْسَ یَجِی‏ءُ عَلَى مَا تُرِیدُ النَّاسُ

 إِنَّمَا هُوَ أَمْرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ قَضَاؤُهُ وَ الصَّبْرُ 

وَ إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ


إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَادَ صَعْصَعَةَ بْنَ صُوحَانَ فَقَالَ لَهُ :

یَا صَعْصَعَةُ !

لَا تَفْتَخِرْ عَلَى إِخْوَانِکَ بِعِیَادَتِی إِیَّاکَ

وَ انْظُرْ لِنَفْسِکَ ، وَ کَأَنَّ الْأَمْرَ قَدْ وَصَلَ إِلَیْکَ ، وَ لَا یُلْهِیَنَّکَ الْأَمَلُ


وَ قَدْ رَأَیْتَ مَا کَانَ مِنْ مَوْلَى آلِ یَقْطِینٍ وَ مَا وَقَعَ مِنْ عِنْدِ الْفَرَاعِنَةِ مِنْ أَمْرِکُمْ

وَ لَوْ لَا دِفَاعُ اللَّهِ عَنْ صَاحِبِکُمْ وَ حُسْنِ تَقْدِیرِهِ لَهُ وَ لَکُمْ هُوَ وَ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ وَ دِفَاعِهِ عَنْ أَوْلِیَائِهِ أَ مَا کَانَ لَکُمْ فِی أَبِی الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عِظَةٌ مَا تَرَى حَالَ هِشَامٍ هُوَ الَّذِی صَنَعَ بِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام مَا صَنَعَ 

وَ قَالَ لَهُمْ وَ أَخْبَرَهُمْ أَ تَرَى اللَّهَ یَغْفِرُ لَهُ مَا رَکِبَ مِنَّا


وَ قَالَ: لَوْ أَعْطَیْنَاکُمْ مَا تُرِیدُونَ لَکَانَ شَرّاً لَکُمْ ، وَ لَکِنَّ الْعَالِمَ یَعْمَلُ بِمَا یَعْلَمُ.


والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نظرات (۱)

سلام.
پس این مطلب که پنج علم مخصوص خداست _در سوره لقمان _چه می شود؟(آنجا که استاد فرمودند اولیا که شئون ربند ازعلم ساعه با خبرند)
پاسخ:
با سلام
اگر دقت بفرمایید پاسختان در دقیقه 25 به بعد همین جلسه هست.

آن مقام نوری از اهل البیت (علیهم االسلام) که در آن مقام اختصاص به سرّ الهی پیدا کرده اند (و ما لله مِن خبرٍ إلا و هم أخصّ به لسرّه و هو عندهم)، در آن مقامشان تابع اراده رب اند و شأنِ رب هستند. آنها وجودی منحاذ در برابر حق ندارند که در کنار رب باشند، ذاتی در مقابل رب ندارند که شریک او تلقی شوند، بلکه هیچ در برابر حق ندارند و فانی محض اند.
فلذا ایشان در آن مقام نوری همان مشیّت الهی و خزائن علم الهی و ظرف علمِ رب هستند، که سرّ الهی همان متن وجود ایشان است.

این مطلب (ظرف علم الهی بودن) با آن معارف نابی که میفرمایند علومی مخصوص خداوند هستند منافاتی ندارند، بلکه متن تحقق همانها است.
ایشان در آن رابطه با خدا در برابر او نیستند، بلکه «شأنِ او» هستند نه «غیر او» و نه «در برابر او».

به علم مخصوص الهی برای «غیر حق» راه نیست (سالبه به انتفای محمول است)،
اهل البیت (علیهم السلام) -در مقام نوریشان- «غیر حق» نیستند (سالبه به انتفای موضوع است).

امیدوارم مطلب روشن شده باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی